کد مطلب:211442 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

قوای باطن
قوای باطن عبارت است از قوائی كه بدون تماس محسوسات درك می نماید - و آن پنج حس است.

اول - حس مشترك و آن قوه ای است در مقدم بطن اول دماغ یعنی مغز سر كه می رساند آن حس جمیع صور محسوسه به حواس ظاهره را - این قوه را تشبیه به حوضی كرده اند كه از پنج



[ صفحه 302]



جدول آب در آن ریخته می شود و حواس ظاهره را جاسوسان این قوه گفته اند - كه هر كدام هر چه بیابند خبر به او می رسانند - نفس مشاهده می كند آن چیز را و یونانیان آن را بنطاسیا یعنی لوح نفس گویند.

دوم خیال است و آن قوه ای است در آخر بطن اول دماغ كه تمام صور مرتسمه در حس مشترك را حفظ می كند - و این قوه حافظ حس باشد.

سوم وهم است و آن قوه ای است در مؤخر بطن اوسط از دماغ كه ادراك معانی جزئیه متعلقه به محسوسات را می نماید مانند دشمنی جزئی فطری كه مثلا گوسفند از گرگ درك می كند و یا سبب میل گرگ به گوسفند شود - و مراد از معانی آن است كه به حواس ظاهره مدرك نشود و صور در مقابل معانی است كه اولی به حس ظاهر و دومی به حس باطن درك می گردد.

چهارم حافظه است و آن قوه ای است در مقدم بطن اخیر از دماغ كه حفظ معانی جزئیه كند و نسبتش به وهم مثل نسبت خیال است به حس مشترك.

پنجم متخیله است و آن قوه ای است در مقدم بطن اوسط از دماغ كه تركیب صور جزئیه را می نماید و جدا كند بعضی را از بعضی دیگر چنانچه از تخیلات انسان ظاهر می شود مانند تصور غذا از رنگ و طعم و یا تصور دشمنی و دوستی كه از تركیب تخیلات صوت می گیرد.